بیدل دهلوی:تجدید سحرکاریست در جلوهزار عنقا صدگردش است و یکگل رنگبهار عنقا
❈۱❈
تجدید سحرکاریست در جلوهزار عنقا
صدگردش است و یکگل رنگبهار عنقا
هرچند نوبهاریم یا جوش لالهزاریم
باغ دگر نداریم غیر ازکنار عنقا
❈۲❈
سطری نخواند فطرت ز درسگاه تحقیق
تقویمها کهنکرد امسال و پار عنقا
آیینه جزتحیر اینجا چه نقش بندد
از رنگ شرم دارد صورتنگار عنقا
❈۳❈
تسلیمعشق بودن مفتاست هرچه باشد
ما را چهکار وکو بار درکار و بار عنقا
شهرتپرستی وهم تا چند باید اینجا
نقش نگین رهاکن ای نامدار عنقا
❈۴❈
همصحبتیم و ما را ازیکدگر خبر نیست
عنقا چه وانمایدگر شد دچار عنقا
نایابی مطالب معدوم کرد ما را
دیگرکسی چه یابد در انتظار عنقا
❈۵❈
مرگ است آخرکار عبرتنمای هستی
غیر از عدمکه خندد بر روزگار عنقا
زیرپرندگردون، رسواست خلق مجنون
عریانیکه پوشد این جامهوار عنقا
❈۶❈
گفتیم بینشانی رنگی به جلوه آرد
ما را نمود بر ما آیینهدار عنقا
در خاکدان عبرت غیر از نفس چه داریم
پر روشناست بیدل شمع مزار عنقا
کامنت ها