گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

بیدل دهلوی:دل به هجران صبر کرد اما فزون شد شیونش خون طاقت ریخت دندان بر جگر افشردنش

❈۱❈
دل به هجران صبر کرد اما فزون شد شیونش خون طاقت ریخت دندان بر جگر افشردنش
مزرعی‌ کز اشک دردآلود من آتش دمید ناله خیزد چون سپند از دانه‌های خرمنش
❈۲❈
یک نگه بیش از شرار من هوس نگشود چشم عالمی را کرد پنهان گرد از خود رفتنش
هر خمی زان زلف مشکین طاق مینای دلست شانه را دست تصرف دور باد از دامنش
❈۳❈
جنبش مژگان‌ گرانی می‌کند بر عارضش سایهٔ گیسو کبودی می‌رساند بر تنش
نقد عاشق از دو عالم قطع سودا کردن است چون نگه ربطی ندارد دل به مژگان بستنش
❈۴❈
عشق را با خانه پردازان آبادی چه ‌کار؟ کرده‌اند این گنج از دل‌های ویران مسکنش
خط مشکینی ‌که در چشم جهان تاریک‌ کرد سرمه دارد چشم خورشید از غبار دامنش
❈۵❈
برمدار ای جست‌وجو دست از تپیدن‌های دل این جرس راهی به منزل می‌گشاید شیونش
ناتوانی پردهٔ اسرار مطلب‌ها مباد ناله‌گاه عجز می‌گردد نگه پیراهنش
❈۶❈
بار اندوه فنا را زندگی نامیده‌ایم شمع جای سر بریدن می‌کشد بر گردنش
قامت خم‌گشته بیدل التفات ناز کیست همچو ابرو گوشهٔ چشمی‌ست بر حال منش

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۱۸۱۲

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها