گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

بیدل دهلوی:ز بس دامان ناز افشاند زلف عنبر افشانش خط مشکین دمید آخر ز موج‌ گرد دامانش

❈۱❈
ز بس دامان ناز افشاند زلف عنبر افشانش خط مشکین دمید آخر ز موج‌ گرد دامانش
ز جوش شوخی چشم تماشا می‌کند پنهان به طوق قمریان نقش قدم سرو خرامانش
❈۲❈
در آن محفل‌که شوق آیینهٔ اسرار می‌گردد ندارد دل تپیدن غیر چشمکهای پنهانش
ز دل یکباره دشوار است قطع التفات او نگاهش بر نمی‌گردد اگر برگشت مژگانش
❈۳❈
شکست موج دارد عرض بی‌پروایی دریا من و آرایش رنگی‌کزو بستند پیمانش
به این رنگست اگر حیرت حضور قاتل ما را نیاراید روانی محمل خون شهیدانش
❈۴❈
ز فیض عشق دارد محو آن دیدار سامانی که صد آیینه باید ریخت از یک چشم حیرانش
فلک‌گر نسخهٔ جمعیت امکان زند بر هم تو روشن‌کن سواد سطری از زلف پریشانش
❈۵❈
دل بیمدعا یعنی بیاض ساده‌ای دارم به آتش می‌برم تا صفحه‌ای سازم زرافشانش
وجودم در عدم شاید به فکر خویش پردازد که آتش غیر خاکستر نمی‌باشدگریبانش
❈۶❈
درین گلزار حیرت هرکه بسمل می‌شود بیدل چو اشک دیدهٔ شبنم تپیدن نیست امکانش

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۱۸۱۶

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها