گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

بیدل دهلوی:ای بی خبر مسوز نفس در هوای فیض بی چاک سینه نیست چو صبح آشنای فیض

❈۱❈
ای بی خبر مسوز نفس در هوای فیض بی چاک سینه نیست چو صبح آشنای فیض
ای‌ دانه کلفت ندمیدن غنیمت است رسوا مشو به ‌علت نشو و نمای فیض
❈۲❈
تنها نه رسم جود و کرم در جهان نماند توفیق نیز رفت ز مردم قفای فیض
همت چه ممکن‌ است ‌کشد ننگ انتظار مردن از آن به است‌ که باشی‌ گدای فیض
❈۳❈
صاحبدلی زگرد ره فقر سر متاب خاکستر است آینه را توتیای فیض
غافل مشو ز ناله ‌که در گلشن نیاز می‌بالد این نهال به ‌آب و هوای فیض
❈۴❈
دل را عبث به ‌کلفت اوهام خون مکن تا زندگی‌ است نیست‌ جهان بی‌صلای فیض
پستی دلیل عافیت عجز ما بس است افتادگی است نقش قدم را عصای فیض
❈۵❈
بر بوی صبح دست ز دامان شب مدار فیض است‌ کلفتی که کند اقتضای فیض
ای شمع صبح می دهد از خویش رفتنی بر اشک و آه چند گدازی بنای فیض
❈۶❈
حسن از سواد الفت حیرت نمی‌رود لغزیده است در دل آیینه پای فیض
صبح از نفس پری به تکلف فشاند و رفت یعنی درین ستمکده تنگست جای فیض
❈۷❈
بیدل ز تشنه ‌کامی حرص تو دور نیست گر بارد از سپهر فلاکت به جای فیض

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۱۸۴۶

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها