بیدل دهلوی:سوختن یک نغمه است از ساز شمع پرده نتواند نهفتن راز شمع
❈۱❈
سوختن یک نغمه است از ساز شمع
پرده نتواند نهفتن راز شمع
خود گدازی آبروی دیگر است
میرسد بر انجمنها ناز شمع
❈۲❈
نالهها در دود دل گم کردهایم
سرمه پیچیدهسث بر آواز شمع
عاشقان را مونسی جز درد نیست
سوختن باشد همین دمساز شمع
❈۳❈
تا کی ای پروانه بال افشانیات
پرفشانیهاست با گلباز شمع
ختم تدبیر زبان لب بستن است
تا خموشی میرسد پرواز شمع
❈۴❈
رونق عشاق عرض نیستی است
سر بریدن میشود پرواز شمع
کیست دریابد زبان بیخودان
نیست جز پرواز رنگ آواز شمع
❈۵❈
سعی خود را خود تلافی کردهایم
هم سر خویش است پا انداز شمع
مدعای جستجو روشن نشد
پر بلند افتاده است انداز شمع
❈۶❈
فکر انجام دگر داریم ما
دیده باشی صورت آغاز شمع
خامشی هم ترجمان حال ماست
بیسخن پیداست بیدل راز شمع
کامنت ها