گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

بیدل دهلوی:نشسته‌ای ز دل تنگ بر در تصدیع دمی‌که واشود این قفل عالمیست وسیع

❈۱❈
نشسته‌ای ز دل تنگ بر در تصدیع دمی‌که واشود این قفل عالمیست وسیع
به خویش گر نرسی آنقدر غرابت نیست که سرکشیده‌ای از کارگاه صنع بدیع
❈۲❈
طلب ز هرچه تسلی شود غنیمت‌گیر به جوع می‌مکد انگشت خوبش طفل رضیع
قیامت است طمع ز امتلا نمی‌میرد که تا به حلق رسیده است می‌خورد تشنیع
❈۳❈
چه غفلت است که چون شمع گل به سر باشی به زیر تیغ نشستن ندارد این تقطیع
به‌گرد قاصد همت رسیدن آسان نیست ز مقصد آنطرفش برده گامهای وسیع
❈۴❈
بدون خاک حضور یقین نشد روشن چراغ نقش قدم داشت این بساط رفیع
بقا فنا به‌ کنار و فنا بقا به بغل همین ربیع و خریفست هم خریف وربیع
❈۵❈
ز شرم چشم‌ گشودن به ‌بارگاه حضور عرق تو آینه پرداز تا بریم شفیع
پس از تأمل بسیار شد عیان بیدل که علت است تفاوتگر مطاع و مطیع

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۱۸۶۶

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

بشی رحیمی
2019-11-07T02:43:13
کلمه‌ی "خوبش" در مصراع ششم، اشتباه تایپ شده، لطفا به "خویش" اصلاح فرمایید.به جوع می‌مکند انگشت خویش، طفل رضیع