گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

بیدل دهلوی:کنون که می‌گذرد عیش چون نسیم ز باغ چو گل خوش آنکه زنی دست در رکاب ایاغ

❈۱❈
کنون که می‌گذرد عیش چون نسیم ز باغ چو گل خوش آنکه زنی دست در رکاب ایاغ
ز شبنم ‌گلم این نکته نقد آگاهیست که گرد آبله پایی شکسته‌اند به باغ
❈۲❈
ز چشمک گل باغ جنون مشو غافل تنیده است نگاهی به خط ساغر داغ
گذشته است ز هستی غبار وحشت ما ز رنگ رفته همان در عدم کنند سراغ
❈۳❈
درین بساط که حیرت دلیل بینایی‌ست به غیر سوختن خود چه دید چشم چراغ
چه انجمن چه گلستان فضای دلتنگی‌ست مگر ز مزبله جوید کسی مقام فراغ
❈۴❈
ز درس عشق به حرف هوس قناعت کن خمار نغمهٔ بلبل شکن به بانگ کلاغ
تلاش منصب پروانه‌مشربی مفت است بگرد گرد سر هر دلی که دارد داغ
❈۵❈
خمار مجلسیان عرض ساغر است اینجا ز بیدماغی مستان رسانده گیر دماغ
دو روز در دل خون‌گشته جوش زن بیدل نه باغ در خور جولان آرزوست نه راغ

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۱۸۶۸

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

کایسا
2023-09-21T13:29:26.2134405
دو روز در دل خون‌گشته جوش زن بیدل نه باغ در خور جولان آرزوست نه راغ   نشان از اینست که به خود رجوع کن نه به مناظر بیرونی، در جای دیگر می‌گوید:   بیدلان چند خیال گل و شمشاد کنید خون شوید آن همه کز خود چمن ایجاد کنید