بیدل دهلوی:حیرت حسنی است در طبع نگه پرورد ما ششجهت آیینه بالدگر فشانیگرد ما
❈۱❈
حیرت حسنی است در طبع نگه پرورد ما
ششجهت آیینه بالدگر فشانیگرد ما
مفت موهومیستگر ما نام هستی میبریم
چون سحرگرد نفس بودهست رهآورد ما
❈۲❈
ما به هستی از عدم پر بیبضاعت آمدیم
باختن رنگی ندارد در بساط نرد ما
یک تأمل چون نفس بر آینه پیچیدهایم
حیرت محضیم و بسگر واشکافیگرد ما
❈۳❈
دفتر ما هرزهتازان سخت بیشیرازه است
کو حیا تا نم کشد خاک بیابانگرد ما
چون سحر بیهودهاز حسرت نفسها سوختیم
آتشی روشن نشدآخرزآه سردما
❈۴❈
نسخهٔ وحشت سواد چشم آهو خواندهایم
گر سیهگردد سراپا نیست باطل فرد ما
شعله راخاکستر خودهمکم ازشمشیر نیست
بهکهگیرد عبرت از ما دشمن نامرد ما
❈۵❈
چون جرس عمری تپیدیم وز هم نگداختیم
سخت جانی چند نالد بر دل بیدرد ما
بیدل اقبال ضعیفیهای ما پوشیده نیست
آفتاب عالم عجزست رنگ زرد ما
کامنت ها