گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

بیدل دهلوی:شمع من‌ گرم حیا کرد مگر سوی چراغ می‌توان‌ کرد شنا در عرق روی چراغ

❈۱❈
شمع من‌ گرم حیا کرد مگر سوی چراغ می‌توان‌ کرد شنا در عرق روی چراغ
دل اگر جوش طراوت نزند، سوختنی شعله‌ کافی‌ست همان سرو لب جوی چراغ
❈۲❈
سوختیم از هوس اما مژه واری نکشید بال پروانهٔ ما شانه به‌گیسوی چراغ
نتوان بود ز نیرنگ عتابش غافل بزم‌گرم است به افروختن روی چراغ
❈۳❈
بالش عافیتی نیست درین شعله‌ بساط نفس سوخته دارد سر زانوی چراغ
پیری و عشرت ایام جوانی غلط است صبحدم رنگ نبنددگل شب‌بوی چراغ
❈۴❈
قرب این شعله مزاجان به‌خود آتش زده است نیست پروانهٔ ما بیخبر از خوی چراغ
عجز ما رنگ اشارتکدهٔ ناز تو ریخت بال پروانه شد آخر خم ابروی چراغ
❈۵❈
آب‌گردید دل و ناله همان عجز تو است رشته فربه نشد از خوردن پهلوی چراغ
هرکجاگردکند شمع خیالم بیدل شعله از شرم نشیند پس زانوی چراغ

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۱۸۷۵

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها