گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

بیدل دهلوی:ای ز عکس نرگست آیینه جام مل به‌ کف شانه از زلف تو نبض یک چمن سنبل به‌ کف

❈۱❈
ای ز عکس نرگست آیینه جام مل به‌ کف شانه از زلف تو نبض یک چمن سنبل به‌ کف
تا دم تیغت ‌کند گلچینی باغ هوس گردن خلقی‌ست چون شمع از سر خود گل به کف
❈۲❈
چون هوا سودایی فکر پریشان می‌شود هرکه دارد بوی مضمونی از آن ‌کاکل به ‌کف
بزم امکان را که و مه‌ گفتگو سرمایه‌اند جامها در سر ترنگ و شیشه‌ها قلقل به کف
❈۳❈
غنچه واری رنگ جمعیت درین گلزار نیست از پریشانی‌ گل اینجا می‌دمد سنبل به‌ کف
قامت پیری نشاط رفته را خمیازه‌ایست چشم حیرانیست‌ گر سیلاب دارد پل به ‌کف
❈۴❈
گرم دارد اطلس و دیبا دماغ خواجه را از خری این پشت خر تا کی برآید جل به ‌کف
ریشهٔ آزادگی در خاک این‌ گلشن‌ کجاست سرو هم چون ‌گردن قمری است اینجا غل به‌ کف
❈۵❈
حسن چون شد بی‌نقاب از فکر عاشق فارغ است گل همان در غنچگی دارد دل بلبل به‌ کف
محو گشتن می‌کند دریا حباب و موج را جزو از خود رفته دارد دستگاه‌ کل به ‌کف
❈۶❈
فیض هستی عام شد چندانکه چون ابروی ناز در نظر می‌آیدم محراب جام مل به‌ کف
از چمن تا انجمن بی‌تاب تسخیر دل است بوی ‌گل تا دود مجمر می‌دود کاکل به کف
❈۷❈
یاد رخسار تو سامان چراغان می‌کند هر سر مویم کنون خواهد دمیدن گل به کف
نیست بیدل در ادبگاه خموشی مشربان شیشه را جز سرنگون گردیدن از قلقل به کف

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۱۸۸۸

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها