بیدل دهلوی:چیست درین فتنه‌زار غیر ستم در بغل یک نفس و صد هزار تیغ دو دم در بغل
❈۱❈
چیست درین فتنه‌زار غیر ستم در بغل
یک نفس و صد هزار تیغ دو دم در بغل
گه الم کفر و دین گه غم شک و یقین
الحذر از فتنه‌ای دیر و حرم در بغل
❈۲❈
منفعل فطرتم کو سر و برگ قبول
خوش قلم صنع نیست کاغذ نم در بغل
پای گر آید به سنگ کوشش همت رساست
زبر زمین می‌رود ریشه علم در بغل
❈۳❈
با دل قانع خوشیم از چمن اعتبار
غنچهٔ ما خفته است باغ ارم در بغل
خشکی مغز شعور جوهر فطرت گداخت
منشی این دفتریم نال قلم در بغل
❈۴❈
تا طلب آمد به عرض فقر دمید از غنا
کاسهٔ درویش داشت ساغر جم در بغل
گرنه به بوس آشناست زان دهن بی‌نشان
غرهٔ هستی چراست خلق عدم در بغل
❈۵❈
لطمهٔ آفات نیست مانع جوع هوس
سیر نشد از دوال طبل شکم در بغل
وضع رعونت مخواه تهمت بنیاد عجز
بر سر زانو گذار گردن خم در بغل
❈۶❈
مایهٔ ایثار مرد بر کف دست است و بس
کیسهٔ ممسک نه‌ای چند درم در بغل
بیدل از اوهام جسم باخت صفا جان پاک
زنگ در آیینه بست نور ظلم در بغل
کامنت ها