گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

بیدل دهلوی:تا چشم تو شد ساغر دوران تغافل خون دو جهان ریخت به دامان تغافل

❈۱❈
تا چشم تو شد ساغر دوران تغافل خون دو جهان ریخت به دامان تغافل
بر زخم که خواهی نمک افشاند که امروز گل‌ کرده تبسم ز نمکدان تغافل
❈۲❈
آنجا که تماشای تو منظور نظرهاست چندین مژه چاکست گریبان تغافل
برگیست لبت از چمنستان تبسم موجیست نگاه تو ز عمان تغافل
❈۳❈
گیسوی تو مدّ الف آیت خوبی ابروی تو بسم‌الله دیوان تغافل
امید به راه تو زمینگیر خیالیست شاید نگهی واکشد از شان تغافل
❈۴❈
چشم تو به این مستی و پیمان شکنیها نشکست چرا ساغر پیمان تغافل
فردا که به قاتل‌ گرود خون شهیدان دست من خون ‌گشته و دامان تغافل
❈۵❈
صد صبح نمک بر جگر خستهٔ ما بست آن غنچهٔ نشکفته نمکدان تغافل
در عشق تو دیگر به چه امید توان زیست ای آینهٔ لطف تو برهان تغافل
❈۶❈
عمریست‌ که دل تشنه لب دور نگاهیست یارب که بگردد سر مژگان تغافل
بیدل شرری‌ گشت و به دامان نگه ریخت گردی‌ که نکردیم به میدان تغافل

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۱۹۳۳

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها