بیدل دهلوی:وفور مال به تأکید خسّت است دلیل گشاد دست نمیخواهد آستین طویل
❈۱❈
وفور مال به تأکید خسّت است دلیل
گشاد دست نمیخواهد آستین طویل
شرر چه بال تواند گشود در دل سنگ
چراغ دیدهٔ مور است در سرای بخیل
❈۲❈
به قوّت حشم از جادهٔ ادب مگذر
صلای کام نهنگست کوچه دادن سیل
ز سرکشان به بزرگی فروتنی مطلب
چه ممکنست خمیدن رسد به گردن فیل
❈۳❈
غضب به جرأت تسلیم برنمیآید
حیاست آتش نمرود را ز وضع خلیل
رموز عشق سزاوار حکم هر خس نیست
نفس به حوصلهٔ من نمیشود تحلیل
❈۴❈
قد خمیده به صد احتیاج داغم کرد
چه گریهها که نفرمود ساز این زنبیل
به سرخ و زرد منازید زیر چرخ کبود
که جامه هر چه بود ماتمی است در خم نیل
❈۵❈
به هر خیال قناعتگر است موهومی
کشید سرمه به چشم پری ز سایهٔ میل
هوس بضاعت موهوم ما چه عرض دهد
مبرهن است از اجمال ذرهها تفصیل
❈۶❈
خبر ز دل نگرفتی کسی چه چاره کند
که شیشهایست به طاق تغافلت تحویل
ادب غبار خموشی است کاروان حباب
نهفته است به ضبط نفس درای رحیل
❈۷❈
چو شمع خیره سر فرصتیم وزین غافل
که چین بلند گرفتهست دامن تعجیل
تلاش علم و عمل مغتنم شمر بیدل
مکش خمار شرابی که عقل راست مزیل
کامنت ها