بیدل دهلوی:از جراحتزار دل چیدهست دامان نالهام میرسد یعنی ز کوی گلفروشان نالهام
❈۱❈
از جراحتزار دل چیدهست دامان نالهام
میرسد یعنی ز کوی گلفروشان نالهام
دیده دردآلودهٔ محرومی دیدار کیست
کز شکست اشک میجوشد ز مژگان نالهام
❈۲❈
همعنان درد دل عمریست از خود میروم
نسبتی دارد به آن سرو خرامان نالهام
دید و وادیدم برون پردهٔ رنگست و بس
هر کجا باشم چه پیدا و چه پنهان نالهام
❈۳❈
با دو عالم اضطراب اظهار مطلب خامشی است
صد جرس دل دارم اما نیست امکان نالهام
دوش کز بام ازل افتاد طشت کاف و نون
گر تأمل محرم معنی است من آن نالهام
❈۴❈
خندهٔگل را نمک از شور بلبل بوده است
حسن او بیپرده شد تا گشت عریان نالهام
درد عشقم قصهٔ من بشنو و خاموش باش
تا نهانم، داغ، چون گشتم نمایان نالهام
❈۵❈
از شکست شیشهٔ دل آنقدر غمگین نیام
درد آن دارم که خواهد شد پریشان نالهام
چون سپندم نیست خاکستر دلیل خامشی
سرمه گشتم تا ببیند چشم یاران نالهام
❈۶❈
راز دل چون موج پوشیدن ندارد ساز من
میدرد در هر تپیدن صد گریبان نالهام
بیدل از مشت غبار حسرتآلودم مپرس
یک بیابان خار خارم، یک نیستان نالهام
کامنت ها