بیدل دهلوی:قصهٔ دیوانگان دارد سراسر نامهام میتراود شور زنجیر از صریر خامهام
❈۱❈
قصهٔ دیوانگان دارد سراسر نامهام
میتراود شور زنجیر از صریر خامهام
دیگ زهدی در ادبگاه خموشی پختهام
زبر سرپوش حباب از گنبد عمامهام
❈۲❈
در فراقت خواستم درد دلی انشا کنم
جوش زد خون پردههای دیده اشک از نامهام
مشق راحت نیست مژگانی که میآرم بهم
بیرخت خط میکشد بر لوح هستی خامهام
❈۳❈
طاقت شور دماغ من ندارد کاینات
میزند آتش به عالم گرمی هنگامهام
برنمیدارد دماغ وحدتم رنگ دویی
غنچه سان کردهاست بوی خود معطر شامهام
❈۴❈
معنیام اجزای بیرنگیست بیدل چون حباب
اینقدرها شوخی اظهار دارد خامهام
کامنت ها