گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

بیدل دهلوی:نبری گمان فسردگی به غبار بی‌سروپایی‌ام که به چرخ می‌فکند نفس چو سحر زمین هوایی‌ام

نبری گمان فسردگی به غبار بی‌سروپایی‌ام
که به چرخ می‌فکند نفس چو سحر زمین هوایی‌ام
ز تعلقم ندهی نشان که گذشته‌ام من از این و آن
به خیال سلسلهٔ جهان گرهی نخورده رسایی‌ام
❈۱❈
به دماغ موج گهر زدم ز جنون نشئهٔ عاجزی نکشید گرد هوس سری که نکوفت آبله پایی‌ام
ز خیال تا مژه بسته‌ام قدح بهانه شکسته‌ام
خوشت آنکه سیر پری کنی ز طلسم شیشه نمایی‌ام
هوسم زنالهٔ بی‌اثر به چه مدعا شکند نظر نهد استخوان مه نو مگر به نشان تیر هوایی‌ام
نه نشیمنی‌ که‌ کنم مکان نه پری‌ که بر پرم از میان
نکنی به عشوهٔ امتحان ستم آشیان رهایی‌ام
به‌ کجاست رفتن و آمدن‌ که به غربتم‌ کشد از وطن
ز فسون صنعت وهم و ظ‌ن هوس آزمای جدایی‌ام
❈۲❈
به جهان جلوه رسیده‌ام ز هزار پرده دمیده‌ام ثمر نهال حقیقتم چمن بهار خدایی‌ام
سر کعبه گرم فسون من دل دیر و جوشش خون من مگذر ز سیر جنون من که قیامت همه جایی‌ام
❈۳❈
به نگاه حیرت کاملم به خیال عقدهٔ مشکلم ز جهان فطرت بیدلم نه زمینی‌ام نه سمایی‌ام

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۲۰۰۴

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها