گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

بیدل دهلوی:حضور معنی‌ام‌ گم گشت تا دل بر صور بستم مژه واکردم و بر عالم تحقیق در بستم

❈۱❈
حضور معنی‌ام‌ گم گشت تا دل بر صور بستم مژه واکردم و بر عالم تحقیق در بستم
ز غفلت بایدم فرسنگها طی ‌کرد در منزل که چون شمع‌ از ره پیچیده دستاری به سر بستم
❈۲❈
به جیب ناله دارم حسرت دیدار طوماری که هر جا چشم امیدی پرید این نامه بر بستم
ز خاک آن‌ کف پا بوسه‌ای می‌خواست مژگانم سرشکی را حنایی‌کردم و بر چشم تر بستم
❈۳❈
مقیم آستانش‌ گرد خود گردیدنی دارد شدم‌ گرداب تا در خدمت دریا کمر بستم
به صید خلق مجهول اینقدر افسون ‌که می‌خواند گرفتم پای ‌گاوی چند با افسار خر بستم
❈۴❈
دعا نشنید کس نفرین مگر خارد بن‌ گوشی ز نومیدی تفنگی چند بر دوش اثر بستم
به آسانی سپند من نکرد ایجاد خاکستر تپیدم ناله‌کردم سوختم‌کاین نقش بر بستم
❈۵❈
درین‌گلشن بقدر ناله شوقم داشت پروازی به رنگ غنچه تا منقار بستم بال و پر بستم
غم لذات دنیا برد از من ذوق آزادی پر پرواز چندین ناله چون نی از شکر بستم
❈۶❈
اسیر اعتبار عالم مطلق عنانی‌کو گذشت آن محمل موجی‌که بر دوش‌گهر بستم
فسرد از آبله بیدل دماغ هرزه جولانی دویدن نا امید ریشه شد تا این ثمر بستم

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۲۰۱۶

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها