بیدل دهلوی:ای جگرها داغدار شوق پیکان شما چاکهای دل نیام تیغ مژگان شما
❈۱❈
ای جگرها داغدار شوق پیکان شما
چاکهای دل نیام تیغ مژگان شما
ازشکستکار هاآشفتهحالان نسخهایست
دفتر آشوب یعنی سنبلستان شما
❈۲❈
شعلهدرجانیکهخاک حسرتدیدار نیست
خاک درچشمیکه نتوان بود حیران شما
از هجوم اشک بر مژگانگهرها چیدهایم
در تمنای نثار لعل خندان شما
❈۳❈
یارباینخال است یاجوش لطافتهایحسن
مینماید دانهای سیب زنخدان شما
تا قیامت جوهر وآیینه میجوشد به هم
از غبارم پاک نتوان کرد دامان شما
❈۴❈
پیکر من ازگداز یأس شد آب و هنوز
موج میبالد زبان شکر احسان شما
کی بود یاربکه در بزم تبسمهای ناز
چشم زخمم سرمهگیرد از نمکدان شما
❈۵❈
یکسرموخالی از پروازشوخی نیستحسن
صد نگه خوابیده درتحریک مژگان شما
با شکست زلف نتوان اینقدر پرداختن
رنگ ما هم نسبتی دارد به پیمان شما
❈۶❈
کوششما پای خوابآلودة دامان ماست
جز شما سر بر نیارد ازگریبان شما
بیدل آشفتهٔ ما بوی جمعیت نبرد
تا بهکی در حلقهٔ زلف پریشان شما
کامنت ها