گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

بیدل دهلوی:دلبر شد و من پا به دل سخت فشردم خاکم به سر ای وای‌که جان رفت و نمردم

❈۱❈
دلبر شد و من پا به دل سخت فشردم خاکم به سر ای وای‌که جان رفت و نمردم
جان سختی صبرم چقدر لنگ بر آورد کاین یک مژه ره جز به قیامت نسپردم
❈۲❈
پایم ته سنگ آمد از افسردس دل تاب رگ خواب از گره آبله خوردم
برگ طرب من ورق لاله برآمد آه ازکف خونی که سیه گشت و فسردم
❈۳❈
دل نیز ز افسردگیم سرمه نوا ماند بر شیشه اثرکرد سیه روزی دردم
چون شمع قیامت به سرم می‌کند امروز داغی‌که چرا سر به خرامش نسپردم
❈۴❈
ای هستی مبرم چه ندامت هوسیهاست گیرم دو سه روزت نفسی بود شمردم
بی شربت مرگ اینقدرم داغ تپیدن فریاد ز آبی‌که ندادند به خوردم
❈۵❈
بیدل مژه از خویش نبستم‌ گنه‌ کیست راحت عملی داشت ‌که من پیش نبردم

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۲۰۵۲

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

فرّخ
2014-12-28T18:30:33
بی سوم، مصرع اول اینگونه صحیح‌ست:پایم ته سنگ آمد از افسردگی دلسپاس