گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

بیدل دهلوی:نگه واری بس است از جیب عبرت سر برآوردم شرار بی‌دماغ آخر ندارد پر زدن هر دم

❈۱❈
نگه واری بس است از جیب عبرت سر برآوردم شرار بی‌دماغ آخر ندارد پر زدن هر دم
گریبان می‌درم چون صبح و برمی‌آیم از مستی چه سازم نعل در آتش ز افسون دم سردم
❈۲❈
چه سودا در سر مجنون دماغم آشیان دارد که چون ابر آب‌گردیدن ببرد آشفتن‌گردم
غبارم توأم آشفتن آن طره می‌بالد همه‌گر در عدم باشم نخواهی یافتن فردم
❈۳❈
تو سیر زعفران داری و من می‌کاهم از حسرت زمانی هم بخند ای بی‌مروت بر رخ زردم
ندارم گر تلاش منصب اقبال معذورم به خاک آسودهٔ بخت سیاهم سایه پروردم
❈۴❈
جهانی می‌گذشت آوارهٔ وحشت خرامیها در مژگان فراهم کردم و در خانه آوردم
جنون بر غفلت بیکاری من رحم‌ کرد آخر گریبان‌ گر به‌ دست من نمی‌آمد چه می‌کردم
❈۵❈
چو شمعم غیرت نامحرمیهاکاش بگدازد که من هرچند سر در جیب می‌تازم برون‌گردم
من بیدل نی‌ام آیینه لیک از ساده لوحیها‌ به خوبان نسبتی دارم‌ که باید گفت بیدردم

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۲۰۵۴

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها