گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

بیدل دهلوی:نه دنیا دیدم و نی سوی عقبا چشم وا کردم غباری پیش رویم بود نذر پشت پا کردم

❈۱❈
نه دنیا دیدم و نی سوی عقبا چشم وا کردم غباری پیش رویم بود نذر پشت پا کردم
شبی سیر خیال آن حنایی نقش پا کردم گریبانها پر از کیفیت برگ حنا کردم
❈۲❈
به استقبال شوقش از غبار وادی امکان گذشتم آنقدر از خویش هم رو بر قفا کردم
نشان دل نجستم‌ کوشش تحقیق شد باطل برون زین پرده هر تیری‌ که افکندم خطا کردم
❈۳❈
نبودم شمع تا از سوختن حاصل‌ کنم رنگی درین محفل به‌ امید چه یا رب چشم وا کردم
به ملک بی‌تمیزی داشت عالم ربط امکانی گشودم چشم و خلقی را ز یکدیگر جدا کردم
❈۴❈
گرانی ‌کرد بر طبعم غرور ناز یکتایی خمی بر دوش فطرت بستم و خود را دوتا کردم
به سعی آبله بینم ز ننگ هرزه جولانی رفیقان چشمی ایجاد از برای خواب پا کردم
❈۵❈
به رنگ انباشتم آیینهٔ سوز محبت را به ناموس وفا از آب‌ گردیدن حیا کردم
نمی از پیکرم جوشاند شرم ساز یکتایی عرق غواصیی می‌خواستم باری شنا کردم
❈۶❈
غنا می‌باید از فقرم طریق شفقت آموزد که بر فرق جهانی سایه از دست دعا کردم
به ترک های و هویم بی‌تلافی نیست آسایش نی بزم غنا گر بینوا شد بوریا کردم
❈۷❈
کلامم اختیاری نیست در عرض اثر بیدل دل از بس آب شد ساز نفس را تر صدا کردم

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۲۰۵۷

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها