گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

بیدل دهلوی:چون شمع روزگاری با شعله سازکردم تا در طلسم هستی سیر گداز کردم

❈۱❈
چون شمع روزگاری با شعله سازکردم تا در طلسم هستی سیر گداز کردم
قانع به یأس گشتم از مشق‌ کج ‌کلاهی یعنی شکست دل را ابروی ناز کردم
❈۲❈
صبح جنون نزارم شوقی به هیچ شادم گردی به باد دادم افشای راز کردم
رقص سپند یارب زین بیشتر چه دارد دل بر در تپش زد من ناله سازکردم
❈۳❈
ممنون سعی خویشم ‌کز عجز نارسایی کار نکردهٔ دی امروز باز کردم
رفع غبار هستی چشمی بهم زدن داشت من از فسانه شب را بر خود دراز کردم
❈۴❈
در دشت بی‌نشانی شبنم نشان صبحست عشقت ز من اثر خواست اشکی نیاز کردم
اسباب بی‌نیازی در رهن ترک دنیاست کسبی دگر چه لازم گر احتراز کردم
❈۵❈
مینای من زعبرت درسنگ خون شد آخر تا می به خاطر آمد یاد گداز کردم
جز یک تپش سپندم چیزی نداشت بیدل آتش زدم به هستی کاین عقده باز کردم

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۲۰۶۲

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها