گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

بیدل دهلوی:تو می‌رفتی و من ساز قیامت باز می‌کردم شکست رنگ تا پر می‌فشاند آواز می‌کردم

❈۱❈
تو می‌رفتی و من ساز قیامت باز می‌کردم شکست رنگ تا پر می‌فشاند آواز می‌کردم
اگر ناموس الفت‌ها نمی‌شد مانع جرأت چو شوخی آشیان در دیدهٔ غماز می‌کردم
❈۲❈
حیا رعنایی طاووس از وضعم نمی‌خواهد وگرنه با دو عالم رنگ یک پرواز می‌کردم
خجل چون صبح از خاکستر بیحاصل خویشم نشد آیینه‌ای را یک نفس پرداز می‌کردم
❈۳❈
عصای مشت خاک من نشد جولان آهویی که همچون سرمه در چشم دو عالم ناز می‌کردم
درین محفل نمی‌یابد سپند بینوای من گریبانی‌که چاک از شعلهٔ آواز می‌کردم
❈۴❈
وفا منع تمیز شادی و غم می‌کند ورنه نواها انتخاب از طالع ناساز می‌کردم
عنان ناله می‌بودی اگر در ضبط تمکینم چو خاموشی وطن در پرده‌های راز می‌کردم
❈۵❈
به خامی سوخت چون برقم خیال زندگی پختن به این نومیدی انجامی دگر آغاز می‌کردم
گر از دستم گشاد کار دیگر برنمی‌آید به حال خویش می‌بایست چشمی باز می‌کردم
❈۶❈
اگر بیدل بجایی می‌رسیدم از پر افشانی به آهنگ ز خود رفتن هزار انداز می‌کردم

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۲۰۷۴

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

شکیب
2016-08-03T23:33:43
با درود به همه دوستان گرامیباری این غزل را استاد محمد حسین سراهنگ، از استادان مسلم موسیقی افغانستان به آوازی بسیار دلکش خوانده بودند که مصرع اول بیت نخست به این شکل بود که :تو می رفتی و من شور قیامت ساز می کردمهم درست تر می نماید و هم این که خود استاد از جمله بیدل شناسانی بودند که در خوانش اشعار بیدل بسیار بسیار با دقت برخورد می کردند.