گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

بیدل دهلوی:باغ هستی نیست جز رنگی‌ که‌ گرداند عدم ما و این پرواز تا هر جا پر افشاند عدم

❈۱❈
باغ هستی نیست جز رنگی‌ که‌ گرداند عدم ما و این پرواز تا هر جا پر افشاند عدم
چون سحر نشو و نماها یک قلم ساز هواست زین چمن بیش از نفس دیگر چه رویاند عدم
❈۲❈
گرد وهمی آشیان در بال عنقا بسته‌ام آه از آن روزی ‌که بر ما دامن افشاند عدم
خواه‌عشرت‌، خواه‌غم‌، خواهی‌خزان، خواهی بهار
هرچه پیش آید وجود است آنچه پس ماند عدم
قاصد ملک خیالم از تک و پویم مپرس هرکجایم می‌فرستد باز می‌خواند عدم
❈۳❈
خلوت تنزیه و این سامان ‌کدورت حیرت است گرد ما عمریست از خود دور می‌راند عدم
یک نفس اظهار و یک عالم غبار ما و من چشم‌ما زین بیشتر دیگر چه پوشاند عدم
❈۴❈
مرگ هم از فتنهٔ خلد و جحیم آسوده نیست کاش این‌ گردی‌ که ما دارپم بنشاند عدم
ما و من چیزی نکرد انشا که باید فهم ‌کرد می‌ نویسد هستی‌ام سطری ‌که می‌خواند عدم
❈۵❈
همچو بوی‌ گل ز نقد ما فنا سرمایگان هم ز خود گیرد شمار آنچه بستاند عدم
گفتگو بسیار دارد آن دهان بی‌نشان هوش معذور است اینجا تا چه فهماند عد‌م
❈۶❈
لعبت خاکیم بیدل جوهر فطرت ‌کجاست گر همه هستی‌ شود چیزی نمی‌داند عدم

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۲۰۹۹

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها