بیدل دهلوی:نشود جاه و حشم شهرت خام دل ما این نگینها متراشید به نام دل ما
❈۱❈
نشود جاه و حشم شهرت خام دل ما
این نگینها متراشید به نام دل ما
ذرهای نیستکه بیشور قیامت یابند
طشتنه چرخ فتادهست ز بام دل ما
❈۲❈
نشئهٔ دورگرفتاری ما سخت رساست
حلقهٔ زلفکه دارد خط جام دل ما
صبح هم با نفس ازخویش برون میآید
که رساندهست بر افلاک پیام دل ما؟
❈۳❈
عالمی را به درکعبهٔ تحقیق رساند
جرس قافلهٔ صبح خرام دل ما
برهمین آبله ختم است رهکعبه ودیر
کاش میکردکسی سیر مقام دل ما
❈۴❈
بهسخنکشف معمای عدمممکن نیست
خامشی نیز نفهمیدکلام دل ما
رنگها داشت بهارمن وما لیک چه سود
گل این باغ نخندید بهکام دل ما
❈۵❈
انس جاوید دگر ازکه طمع باید داشت
دل ما نیز نشد آنهمه رام دل ما
داغ محرومی دیدار ز محفل رفتیم
برسانید به آیینه سلام دل ما
❈۶❈
نام صیاد پرافشانی عنقا کافیست
غیر بیدلگرهی نیست به دام دل ما
کامنت ها