گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

بیدل دهلوی:می‌پرست ایجادم نشئهٔ ازل دارم همچو دانهٔ انگور شیشه در بغل دارم

❈۱❈
می‌پرست ایجادم نشئهٔ ازل دارم همچو دانهٔ انگور شیشه در بغل دارم
گر دهند بر بادم رقص می‌کنم شادم خاک عجز بنیادم طبع بی‌خلل دارم
❈۲❈
آفتاب در کار است سایه ‌گو به غارت رو چون منی اگر گم شد چون توپی بدل دارم
معنی بلند من فهم تند می‌خواهد سیر فکرم آسان نیست ‌کوهم و کتل دارم
❈۳❈
از منی تنزل‌ کن‌، او شو و تویی ‌گل ‌کن اندکی تامل ‌کن نکته محتمل دارم
حق برون مردم نیست‌، جوش باده بی‌خم نیست راه مدعا گم نیست‌، عرض مبتذل دارم
❈۴❈
دل مشبک است امروز از خدنگ بیدادت محو لذت شوقم شانی از عسل دارم
سنگ هم به حال من‌ گریه‌ گر کند برجاست بی‌تو زنده‌ام یعنی مرگ بی‌اجل دارم
❈۵❈
ترک سود و سودا کن‌، قطع هر تمنا کن می خور و طربها کن‌، من هم این عمل دارم
بحر قدرتم بیدل موج خیز معنی‌هاست مصرعی اگر خواهم سر کنم غزل دارم

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۲۱۵۵

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

منیر سپاس ناچیز
2015-09-11T17:21:59
بهر فطرت ام بیدل موج خیز معنی هاستمصرعی اگر خواهم سر کنم غزل دارمشما اینجا بحر قدرتم نوشته اید ولی در نسخه من چاپ کابل به کوشش مولانا خسته فطتم نوشته است و درست هم به نظر می آید زیرا شعر از فطرت شاعر بر میخزد یعنی در فطرت خود بیدل بحری را دارد که امواجش خیزش های معنی را دارد که اگر بخواهد بیدل مصرعی بنویسید از فیض فطرتش غزل می شود یعنی فطرت توانمند دارد در سرایش
مجتبی خراسانی
2015-02-15T07:29:33
می‌پرست ایجادم نشئهٔ ازل دارمهمچو دانهٔ انگور شیشه در بغل دارمهم چنان که مستی باده بالقوه در انگور است و انگور شیشه در بغل دارد (باده به همراه دارد) مستی بیدل نیز ذاتی است. این گونه عرض شود بهتر است: مستی از ازل با او ملازم بوده است.جلال الدین ملا محمد بلخی هم بیتی دارد در موید فرمایش بیدل که متاسفانه حضور ذهن ندارم!
مهرزاد شایان
2016-02-18T22:24:51
در پاسخ به خانم "منیر" خواستم عرض کنم که به هر دو شکل می‌توان بیت را بی‌تکلف معنی کرد و به همین مضمون رسید. من نسخه کابل را در اختیار ندارم ولی در نسخه‌ای که آقای دکتر حسین آهی از تصحیح استادان گرامی خال محمد خسته و خلیل‌الله خلیلی گردآوری کرده، «قدرت» آمده است.بیدل دهلوی، عبدالقادر بن عبدالخالق (1381) دیوان بیدل دهلوی، با تصحیح خال محمد خسته. خلیل‌الله خلیلی، به اهتمام حسین آهی، تهران: فروغی، چاپ چهارم.
بشیر رحیمی
2019-11-05T03:34:37
جناب مهرزاد. من نسخه‌ی کابل را دارم. همان کلمه‌ی "قدرت" آمده و "است" را در اخر ندارد. به نظر من همان بدون "است"، خیلی بهتر است. بحر قدرتم بیدل؛ موج‌خیر معنی‌هامصرعی اگر خواهم سر کنم، غزل دارممن نمی‌دانم خانم منیر، از کدام نسخه‌ی چاپ کابل سخن می‌گوید.همچنین در نسخه‌ی کابل، بیت دوم این گونه آمده:گر دهند بر بادم، رقص می‌کند شادمخاک عجز‌بنیادم، طبع بی‌خلل دارمرقص می‌کند شادم، نه رقص می‌کنم شادم
محمد طهماسبی دهنو
2018-09-02T17:55:20
می پرست ایجادم،نشئه‌ ی ازل دارمهمچو دانه‌ ی انگور شیشه در بغل دارمبیدل اینجا میگه وجود و ایجادم او خلقتم از ازل سرشار از جوشش معرفت حق و بلکه خود حق بوده و من مانند یک دانه‌ ی انگوری هستم که تمام وجودم مثل شیشه‌ای پر از جوشنده ی شراب حقیقتِخوشا به حال چنین شخص هایی که مستی حقیقی رو چشیدنواقعا محشره
محمد طهماسبی دهنو
2018-09-02T17:58:03
با تشکر از دوستان معنای انگلیسیVerse 1:Hemistich 1: My creation is found on “wine” and I am inebriety from pre-existence.Hemistich 2: Like a “single grape” I have an armful of bottle glass.Description: My existence and my creation, from eternity is fully loaded from ebullition of “truth wisdom”; or perhaps the “truth”. And I am like a «single grape» that the whole of its existence is filled from ardor wine of reality.
محمد طهماسبی دهنو
2018-09-02T18:09:57
به نام خداشرح ابیات را از زبان دکتربنفشه بزرگ خدمت دوستان عرض میکنممی پرست ایجادم ، نشئه‌ی ازل دارمهمچو دانه‌ی انگور: شیشه در بغل دارمشرح : وجود و ایجادم از ازل سرشار از جوشش معرفت حق و بلکه خود حق بوده است و ماند یک دانه‌ی انگور هستم که تمام وجودم مثل شیشه‌ای پر از «جوشنده شراب حقیقت» است.بیت دوم گر دهند بر بادم ، رقص می‌کنم ، شادمخاک عجز بنیادم ، طبع بی‌خلل دارمشرح : اگر مرا نابود سازند ، هیچ غمی نیست و من کاملاً در مقابل حق تسلیم هستم و به واسطه‌ی اینکه وجود روحانی من خلل پذیر و نابود شونده نیست ، می‌رقصم و شاد هستمبیت سومآفِتاب در کار است ، سایه گو به غارت روچون منی اگر گم شد ، چون تویی بدل دارمشرح : آفتاب (کنایه از نور دل عارف برحق) می درخشد و بنابراین گو که سایه از بین برود که اگر سایه از بین رفت به جای آن توی باقی و جاودانه را دارمبیت چهارممعنی بلند من ، فهم تند می خواهدسیر فکرم آسان نیست ، کوهم و کُتل دارمشرح : فهمیدن معنی هستی و وجود من درک و فهم بسیار زیادی لازم دارد و نمی‌توان به سادگی رموز اندیشه‌ ی مرا پی برد، زیرا که اندیشه‌ام چون کوهی عظیم است با کتل‌های زیاد که برای رسیدن به قلّه‌اش باید از این کتل‌ها عبور کردبیت پنجماز منی تنزّل کن ، او شو و تویی گل کناندکی تأمّل کن ، نکته محتمل دارمشرح : از منیّت نزول کن و کلاً آن را رها کن ، و وقتی رهایش کردی تلاش کن که «او» شوی و اگر به فرض؛ «او» شده باشی؛ «خودش» می‌داند چه کند : «توئی» گُل کند یا هر کار دیگر … ، و روی این مطلب گفته شده عمیق شو و تأمّل کن و بدان که از بیان این سخن ، معنی و نکته‌ای را برای تو در نظر دارمبیت ششمحق برون زِ مردم نیست ، جوش باده بی خم نیست راه مدّعا گم نیست ، عرض مبتذل دارمشرح : جوشش باده‌ی حقیقت ، خارج از کلّ خلقت بشری (که در این بیت به «خُم» تشبیه شده) نیست و این مطلب را در حَدِّ شُما کودک فهمان بیان کرد­ه­ام و آن قدر مطلب را پایین آوردم که شما خواننده‌ی مثلاً «فهیم»!، اندکی از آن را بفهمید ، و البتّه این سخن من ادّعا نیست.پ.ن.:(در این رابطه حضرت «مولانا جلال الدّین محمد بلخی» نیز می‌فرمایند چون سر و کار تو با کودک فتاد – پس زبان کودکی باید گشادهمچنین جناب «ابو شکور بلخی» نیز اینچنین سروده‌اند:این که می‌گویم به قدر فهم تُست- مُردَم اندر حسرتِ فهمِ دُرُست)بیت هفتمدل مشبک است امروز ، از خدنگ «بیداد»تمحوِ لذّتِ شوقم ، شَأنی از عَسَل دارمشرح : دل من مانند موم عسل از بی‌عدالتی‌ات سوراخ-سوراخ شده وَ آن چنان از شوق سرشارم که وجودم مانند عسل شده است.بیت هشتمسنگ هم به حال من ، گریه گر کند برجاستبی تو زنده‌ام یعنی : مرگ بی اجل دارمشرح : زندگی‌ام بدون حضرت حق مثل مرگ است و قبل از اینکه اجل من سررسد ، گویی که مُرده‌ام و لذا اگر سنگ هم به حال من گریه کند ، کاملاً رَواست.بیت نهمترک سود و سودا کن ، قطع هر تمنّا کنمی‌ خور و طربها کن ، من هم این عمل دارمشرح : اهل معرفت باش و از شراب معرفت مست شو که من هم از عمل به این روش به حق رسیدم و در این راه باید هر معامله و سود و زیان و داشتنِ هر آرزویی را ترک کرد. (حتّی اینکه: «تَرکِ آرزو» کرده ، رابیت دهم«بَحرِ قدرتـم «بیدل» ، موج خیز معنی‌هاست مصرعی اگر خواهم سرکنم ، غزل دارمشرح : ای «بیدل» ، اقیانوس قدرت من پُراست از امواجِ بلندِ معنی و اگر مثلاً بخواهم مصرعی بسرایم ، آن مصرع از شدّتِ جوششِ درونِ من خودبخود به یک «غزل» تبدیل می‌گردد.
شهیر
2019-01-16T21:48:49
پیوند به وبگاه بیرونی
صلاح همت
2021-10-25T13:35:00.4741349
پشنهاد:  چی بهتر میشود که این برنامه قشنگ و ادبی تاریخ ما را اپلیکیشن بسازید در پلی استور اضافه کنید
قطره بقایی
2023-03-18T21:34:07.5782993
این غزل را در دو وزن میتوان حساب کرد. ۱ فاعلن مفاعیلن فاعلن مفاعیلن ۲ فاعلات مفعولن فاعلات مفعولن   در چند بیت اشتباه املایی هم رخداده است که از طریق ویرایش اصلاحش خواهم کرد.
سیاوش فردوسی بختیاری
2023-07-28T14:48:15.623407
دوست گرامی بنظر میرسد که با توجه به مصرع دوم که می‌فرماید طبع من مصرع را به غزل تبدیل می‌کند همان صورت نوشتاری بحر قدرتم درست باشه