گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

بیدل دهلوی:در آن محفل‌ که‌ام من تا بگویم این و آن دارم جبین سجده فرسودی نیاز آستان دارم

❈۱❈
در آن محفل‌ که‌ام من تا بگویم این و آن دارم جبین سجده فرسودی نیاز آستان دارم
طلسم ذرهٔ من بسته‌اند از نیستی اما به خورشیدیست کارم اینقدر بر خود گمان دارم
❈۲❈
بنای عجز تعمیرم چو نقش پا‌ زمینگیرم سرم بر خاک راهی بود اکنون هم همان دارم
نی‌ام محتاج عرض مدعا در بیزبانیها تحیر دارد اظهاری که پنداری زبان دارم
❈۳❈
چه خواهم جز دل صد پاره برگ ماحضر کردن غم او میهمان و من همین یک بیره‌پان دارم
سرو کار شفق‌ با آفتاب آخر چه انجامد تو تیغی داری و من مشت خونی در میان دارم
❈۴❈
بلندیهای قصر نیستی را نیست پایانی که من چندانکه برمی آیم از خود نردبان دارم
نگردی ای فسردن از کمین شعله‌ام غافل که درگرد شکست رنگ ذوق آشیان دارم
❈۵❈
شرارم در زمین بی‌یقینی ریشه‌ها دارد اگر گویی ‌گلم هستم و گر خواهی خزان دارم
گه از امید دلتنگم گهی با یأ‌س در جنگم خیال عالم بنگم نه این دارم نه آن دارم
❈۶❈
جناب‌کبریا آیینه است و خلق تمثالش من بیدل چه دارم تا از آن حضرت نهان دارم

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۲۱۵۹

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها