گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

بیدل دهلوی:عمری‌ست ز اسباب غنا هیچ ندارم چون دست تهی غیر دعا هیچ‌ ندارم

❈۱❈
عمری‌ست ز اسباب غنا هیچ ندارم چون دست تهی غیر دعا هیچ‌ ندارم
تحریک لبی بود اثر مایهٔ ایجاد معذورم اگر جز من و ما هیچ ندارم
❈۲❈
تشویق خیالات وجود و عدمم نیست چون رمز دهانت همه جا هیچ ندارم
یا رب چقدر گرم‌ کنم مجلس تصویر سازم همه ‌کوک است و صدا هیچ ندارم
❈۳❈
چون شمع اگر شش جهتم پی سپر افتد غیر از سر خود در ته پا هیچ ندارم
وامانده یأسم که از این انجمن آخر برخاستنی هست و عصا هیچ ندارم
❈۴❈
مغرور هوس می‌زیم از هستی موهوم فریاد که من شرم و حیا هیچ ندارم
همکسوت اسباب حبابم چه توان‌ کرد گر باز کنم بند قبا هیچ ندارم
❈۵❈
شخص عدم از زحمت تمثال مبراست آیینه‌! تو هیچم منما هیچ ندارم
بیدل اگر آفاق بود زیر نگینم جز نام خدا نام خدا هیچ ندارم

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۲۱۶۰

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها