گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

بیدل دهلوی:ز دشت بیخودی می‌آیم از وضع ادب دورم جنونی‌ گر کنم ای شهریان هوش معذورم

❈۱❈
ز دشت بیخودی می‌آیم از وضع ادب دورم جنونی‌ گر کنم ای شهریان هوش معذورم
ز قدر عاجزیها غافلم لیک اینقدر دانم که تا دست سلیمان می‌رسد نقش پی مورم
❈۲❈
جهان در عالم بیگانگی شد آشنای من سراب‌ آیینه‌ام گل‌ می‌کند نزدیکی از دورم
همان بهترکه خاکستر شوم در پردهٔ عبرت نقاب از روی‌ کارم بر نداری خون منصورم
❈۳❈
برو زاهد برای خویش هر کس مطلبی دارد تو محو و من تغافل اشتیاق‌ جنت و حورم
به اقبال تپیدن نازها دارد غبار من کلاه آرای عجزم بر شکست خویش معذورم
❈۴❈
سجودی بست بار هستی آخر بر جبین من چه‌سان سر تابم از حکم خمیدن دوش مزدورم
اگر صدق طلب دست ز پا افتادگان‌ گیرد به‌ مستی می‌رساند لغزش مژگان مخمورم
❈۵❈
به خون پیچیده می‌بالم نفس دزدیده می‌نالم دمیدنهای تبخالم چکیدنهای ناسورم
مکش ای ناله دامانم مدر ای غم‌ گریبانم سرشکی محو مژگانم چکیدن نیست مقدورم
❈۶❈
خلل تعمیر سیلاب حوادث نیستم بیدل بنای حسرتی در عالم امید معمورم

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۲۱۷۴

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

سفید
2023-07-04T01:02:57.5702238
  مکش ای ناله دامانم مدر ای غم‌ گریبانم سرشکی محو مژگانم چکیدن نیست مقدورم...