گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

بیدل دهلوی:شب وصل است از بخت اندکی توقیر می‌خواهم به قدر یک دو دور صبح محشر دیر می‌خواهم

❈۱❈
شب وصل است از بخت اندکی توقیر می‌خواهم به قدر یک دو دور صبح محشر دیر می‌خواهم
ز تیغ ناز او در خون تپم چندان که دل‌گردم
جهان‌گرکیمیا خواهد من این اکسیر می‌خواهم
به رنگ غنچه امشب دیده‌ام خواب پریشانی ز چاک سینه یک آه سحر تعبیر می‌خواهم
❈۲❈
به چشم اعتبار بیخودی عمری جنون کردم کنون چون اشک یک افتادگی زنجیر می‌خواهم
درین گلشن خم تسلیم هر شاخی گلی دارد به ذوق سجده خود را در جوانی پیر می‌خواهم
❈۳❈
دو عالم نیست جز آیینهٔ زنگار پروردی منم‌کانجا ز آه بی‌نفس تاثیر می‌خواهم
ندارد دشت امکان آنقدر میدان آزادی نگاه آهوم ناچار پا در قیر می‌خواهم
❈۴❈
ز رمز جستجوها غافلم لیک اینقدر دانم که چون خورشید زیر خاک هم شبگیر می‌خواهم
درین گلشن سلامت باب جمعیت نمی‌باشد چو رنگ گل شکستی عافیت تعمیر می‌خواهم
❈۵❈
سفید از گریه شد چشم و همان مست تماشایم به هربیحاصلیها روغنی زین شیر می‌خواهم
من و دلبر بهم نقشی ببستیم از هماغوشی ز نقاش ازل زین رنگ یک تصویر می‌خواهم
❈۶❈
چسان آید ز شمع‌ کشته بیدل محفل آرایی زبان در سرمه خوابیده‌ست و من تقریر می‌خواهم

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۲۳۰۵

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

مهرزاد شایان
2016-02-19T23:05:59
بیت چهارم، مصرع نخست:"به چشم اعتبار بیخودی عمری جنون کردم"به نظرم یک واژه جا افتاده است."به چشم اعتبار «از» بیخودی عمری جنون کردم"بر اساس این نسخه:بیدل دهلوی، عبدالقادر بن عبدالخالق (1381) دیوان بیدل دهلوی، با تصحیح خال محمد خسته. خلیل‌الله خلیلی، به اهتمام حسین آهی، تهران: فروغی، چاپ چهارم، ص 947.