گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

بیدل دهلوی:با کف خاکستری سودای اخگر کرده‌ایم سر به تسلیم ادب گم در ته پر کرده‌ایم

❈۱❈
با کف خاکستری سودای اخگر کرده‌ایم سر به تسلیم ادب گم در ته پر کرده‌ایم
آرزوها در مزاج ما نفس دزدید و سوخت خویش را چون قطرهٔ بی‌موج گوهر کرده‌ایم
❈۲❈
اشک غلتانیم کز دیوانگیهای طلب لغزش پا را خیال گردش سر کرده‌ایم
بی‌زبانی دارد ابرامی‌ که در صد کوس نیست هر کجا گوش است ما از خامشی کر کرده‌ایم
❈۳❈
از شکوه اقتدار هیچ بودنها مپرس ذره‌ایم اقلیم معدومی مسخر کرده‌ایم
آنقدر وسعت ندارد ملک هستی تا عدم چون نفس پر آمد و رفت مکرر کرده‌ایم
❈۴❈
عاقبت خط غبار از نسخهٔ ما خواندنی است باد می‌گرداند آوازی که دفتر کرده‌ایم
خامشی در علم جمعیت رباضتخانه است فربهی‌های زمان لاف لاغر کرده‌ایم
❈۵❈
آستان خلوت‌ کنج عدم‌ کمفرصتی است شعلهٔ جواله‌ای را حلقهٔ در کرده‌ایم
مقصد ما زین چمن ‌بر هیچکس ‌روشن ‌نشد رنگ گل بوده‌ست پروازی که بی‌پر کرده‌ایم
❈۶❈
زحمت فهم از سواد سرنوشت ما مخواه خط موهومی عیان بود از عرق ترکرده‌ایم
یک دو دم بیدل به ذوق دل درین وحشت‌سرا چون نفس در خانهٔ آیینه لنگر کرده‌ایم

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۲۳۲۸

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها