گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

بیدل دهلوی:صبح است و ما دماغ تمنا رسانده‌ایم چون شمع بوسهٔ مژه تا پا رسانده‌ایم

❈۱❈
صبح است و ما دماغ تمنا رسانده‌ایم چون شمع بوسهٔ مژه تا پا رسانده‌ایم
گل می‌کند ز شعلهٔ خاکستر آشیان بال شکسته‌ای که به عنقا رسانده‌ایم
❈۲❈
ترک طلب به عمر طبیعی مقابل است آیینهٔ نفس به مسیحا رسانده‌ایم
کم نیست سعی ما که به صد دستگاه اشک خود را به پای آبله فرسا رسانده‌ایم
❈۳❈
وحدت نماست شور خرابات ما و من وهم است این که نشئه دو بالا رسانده‌ایم
آیینهٔ جهان لطافت کدورت است نقب پری ز شیشه به خارا رسانده‌ایم
❈۴❈
در هر دماغ فطرت ما گرد می‌کند هر جا رسیده است‌ کسی ما رسانده‌ایم
شوقی فسرد و قطرهٔ ما در گهر گرفت این است کلفتی‌ که به دریا رساند‌ه‌ایم
❈۵❈
طاووس ما بهار چراغان حیرت است آیینه خانه‌ای به تماشا رسانده‌ایم
از بس تنک بضاعت دردیم چون‌ گهر یک قطره اشک بر همه اعضا رسانده‌ایم
❈۶❈
گر مستی‌ات شکست دو عالم به شیشه کرد ما هم دلی به پهلوی مینا رسانده‌ایم
بیدل ز سحرکاری طول امل مپرس کامروز نارسیده به فردا رسانده‌ایم

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۲۳۳۳

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها