گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

بیدل دهلوی:از زندگی به جز غم فردا نمانده‌ایم چیزی که مانده‌ایم درینجا نمانده‌ایم

❈۱❈
از زندگی به جز غم فردا نمانده‌ایم چیزی که مانده‌ایم درینجا نمانده‌ایم
روزی دو چون حواس به وحشت سرای عمر بی‌سعی التفات و مدارا نمانده‌ایم
❈۲❈
چون سایه خضر مقصد ما شوق نیستی است از پا فتاده‌ایم ولی وا نمانده‌ایم
سر بر زمین فرصت هستی درین بساط زان رنگ مانده‌ایم که گویا نمانده‌ایم
❈۳❈
زین خاکدان برون نتوان برد رخت خویش حرفیست بعد مرگ به دنیا نمانده‌ایم
مجبور اختبار تعین‌ کسی مباد گوهر شدیم لیک به دریا نمانده‌ایم
❈۴❈
سرگشتگی هم از سر مجنون ما گذشت جز نام گردباد به صحرا نمانده‌ایم
محو سراغ خویش برآمد غبار ما بودیم بی‌نشان ازل یا نمانده‌ایم
❈۵❈
دود چراغ بود غبار بنای یأس بر سر چه افکنیم ته پا نمانده‌ایم
بر شرم کن حواله جواب سلام ما تا قاصدت رسد بر ما، ما نمانده‌ایم
❈۶❈
چون مهره‌ای ‌که شش درش افسون حیرت است ما هم برون شش‌در این خانه مانده‌ایم
بیدل به فکر نقطهٔ موهوم آن دهن جزوی به غیر لایتجزا نمانده‌ایم

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۲۳۳۴

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها