گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

بیدل دهلوی:حسرتی در دل نماند از بسکه ما واسوختیم یک دماغی داشتیم آن هم به سودا سوختیم

❈۱❈
حسرتی در دل نماند از بسکه ما واسوختیم یک دماغی داشتیم آن هم به سودا سوختیم
کس درین محفل زبان‌دان گداز دل نبود چون سپند از خجلت عرض تمنا سوختیم
❈۲❈
نشئهٔ تحقیق ما را شعلهٔ جواله‌کرد گرد خودگشتیم چندانی‌که خود را سوختیم
حال هم وهم است از مستقبل اینجا دم مزن آتش ما شد بلند امروز و فردا سوختیم
❈۳❈
در چراغان وفا تأثیر شوق دیگر است خواب درچشم تماشا سوخت تا ما سوختیم
یک قدم وحشت ادا شد گرمی جولان شوق همچو برق از جادهٔ نقش‌ کف پا سوختیم
❈۴❈
اضطراب شعله‌ ی ما داغ افسردن نداشت چون نفس از خواهش آرام دلها سوختیم
در دیار ما جو شمع از بسکه قحط درد بود تا شود یک داغ پیدا جمله اعضا سوختیم
❈۵❈
از نشان و نام ما بگذرکه ما بیحاصلان دفتر خود یک قلم در بال عنقا سوختیم
صرفهٔ ما نیست بیدل خدمت دیر و حرم شمع خود در هرکجا بردیم خود را سوختیم

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۲۳۴۲

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها