گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

بیدل دهلوی:عمرها شد عرق از هستی مبهم داریم چون سحر در نفس آیینهٔ شبنم داریم

❈۱❈
عمرها شد عرق از هستی مبهم داریم چون سحر در نفس آیینهٔ شبنم داریم
قدردان چمن عافیت خویش نه‌ایم چه توان‌ کرد نصیب از گل آدم داریم
❈۲❈
یک نفس آینهٔ انس نپرداخت نفس فهم‌ کن اینهمه بهر چه ز خود رم داریم
کم و بیش آنچه‌کسی داشت رهاکرد و گذشت فرض ‌کردیم کزین داشته ما هم داریم
❈۳❈
زندگی پردهٔ سحر است چه باید کردن عشرت هر دو جهان زین دو نفس غم داریم
نگسست از دل ما حسرت ایام وصال دامن رفته ز دستی‌ست‌ که محکم داریم
❈۴❈
با همه ذوق طلب طاقت دیدار کراست این هوس به ‌که بر آیینه مسلم داریم
غیرتسلیم ز ما هیچ نمی‌آید راست پا و سر چون خط پرگار به یک خم داریم
❈۵❈
گر فضولی نشود ممتحن بست و گشاد گنجها برکف دستی است‌ که بر هم داریم
عذر احباب تلافیگر آزار مباد کوشش زخم به سامان چه مرهم داریم
❈۶❈
با همه ربط وفاق این چه دل افشاریهاست سبحه سان پا به سر آبله‌ای هم داریم
شکر هم بیدل از آثار نفاق است اینجا الفت‌، آنگه گله‌؟ پیداست حیا کم داریم

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۲۳۶۵

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها