گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

بیدل دهلوی:تا چند به هر مرده و بیمار بگریم وقتست به خود گریم و بسیار بگریم

❈۱❈
تا چند به هر مرده و بیمار بگریم وقتست به خود گریم و بسیار بگریم
زبن باغ‌ گذشتند حریفان به تغافل تا من به تماشای ‌گل و خار بگریم
❈۲❈
بر بیکسیم رحم نکردند رفیقان فریاد به پیش که من زار بگریم
دل آب نشد یک عرق از درد جدایی یارب من بی شرم چه مقدار بگریم
❈۳❈
شمع ستم ایجاد نی‌ام این‌چه معاشست کز خواب به داغ افتم و بیدار بگریم
ای غفلت بیدرد چه هنگامهٔ‌کوریست او در بر و من درغم دیدار بگریم
❈۴❈
تدبیرگداز دل سنگین نتوان کرد چون ابر چه مقدار به‌ کهسار بگریم
چون شمع به چشمم نمی از شرم و وفا نیست تا در غم وا کردن زنار بگریم
❈۵❈
ای محمل فرصت دم آشوب وداعست آهسته‌ که سر در قدم یار بگریم
تاکی چو شرر سر به هوا اشک فشاندن چون شیشه دمی چند نگونسار بگریم
❈۶❈
بر خاک درش منفعلم بازگذارید کز سعی چنین یک دو عرق‌وار بگریم
شاید قدحی پرکنم از اشک ندامت می نیست درین میکده بگذار بگریم
❈۷❈
ناسور جگر چند کشد رنج چکیدن بر سنگ زنم شیشه و یکبار بگریم
هر چند ز غم چاره ندارم من بیدل این چاره‌ که فرمود که ناچار بگریم

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۲۳۶۷

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها