گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

بیدل دهلوی:به‌کنج نیستی عمریست جای خویش می‌جویم سراغ خود ز نقش بوریای خویش می‌جویم

❈۱❈
به‌کنج نیستی عمریست جای خویش می‌جویم سراغ خود ز نقش بوریای خویش می‌جویم
هدایت آرزویم می‌کشم دستی به هر گنجی درین ویرانه چون اعما عصای خویش می‌جویم
❈۲❈
جنون می‌آورد زین کاروان دنباله فهمیدن جز آتش نیست‌ گردی ‌کز قفای خویش می‌جویم
ز بس حسرت‌کمین جنس مطلبهای نایابم ز هرکس هر چه‌گم شد من برای خویش می‌جویم
❈۳❈
جهانی آرزوها پخت و رفت از خود به ناکامی دو روزی من هم اینجا خونبهای خویش می‌جویم
خیالی‌ کو که نتوان یافت نقش پردهٔ خاکش سراغ هر چه خواهم ز‌یر پای خویش می‌جویم
❈۴❈
محیط از وضع موج آغوش پروازی نمی‌خواهد من این بیگانگی از آشنای خویش می‌جویم
چه مقدار از دماغ نارسایی ناز می‌بالد که آن‌گل پیرهن را در قبای خویش می‌جویم
❈۵❈
به خاکستر نفس دزدیده‌ام چون شعله معذورم بقایی‌ کرده‌ام گم در فنای خویش می‌جویم
نیستانی به ذوق ناله انشا کرده‌ام بیدل ز چندین آستین دست دعای خویش می‌جویم

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۲۳۷۹

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

منیر سپاس
2014-02-13T11:46:01
با عرض سلام ، آغاز غزل در نوشته شما اینجا تحریف شده است در کتاب چاپ کابل را که من در اختیار دارم ، رندگی آمده است و این معقول تر و مقبول تر وبه یقین درست میباشد((به کنج زندگی عمریست جای خویش میجویم.. سراغ خود ز نقش بوریای خویش میجویم))