بیدل دهلوی:شررواری ز فرصت رو نمای خویش میجویم نگاه واپسینم خونبهای خویش میجویم
❈۱❈
شررواری ز فرصت رو نمای خویش میجویم
نگاه واپسینم خونبهای خویش میجویم
به غیر از خانمانسوزی مقامی نیست عاشق را
چو آتش گوشهٔ داغی برای خویش میجویم
❈۲❈
خرابیهای دل بیدام امیدی نمیباشد
شکست طرهٔ او از بنای خویش میجویم
چو شمع کشته سامان تلاشم کم نمیگردد
سرگم کرده اکنون زیر پای خویش میجویم
❈۳❈
توان در صافی آیینه عرض نقشها دیدن
جهانی از دل بیمدعای خویش میجویم
به گردون گر رسم زان آستان سر برنمیدارم
به هرجایم همان خود را به جای خویش میجویم
❈۴❈
بهارستان بیرنگ محبت رنگها دارد
به داغت بسکه ممنونم رضای خویش میجویم
ضعیفی تاکجاها بست خم بر دوش عریانی
که من از اطلس گردون ردای خویش میجویم
❈۵❈
طلب عجز و تمنا یاس و من از سادهلوحیها
ز دامان تو دست نارسای خویش میجویم
از افسون جرسها محملی پیدا نشد بیدل
کنون آواز پایش در صدای خویش میجویم
کامنت ها