بیدل دهلوی:اسمیم بیمسمی دیگر چه وانماییم در چشمهسارتحقیق آبیکه نیست ماییم
❈۱❈
اسمیم بیمسمی دیگر چه وانماییم
در چشمهسارتحقیق آبیکه نیست ماییم
هر چند در نظرها داریم ناز گوهر
یک سر چو سلک شبنم دررشتهٔ هواییم
❈۲❈
بر موج و قطره جز نام فرقی نمیتوان بست
ای غافلان دویی چیست ما هم همین شماییم
فطرت ز شرم اظهار پیشانیام به نم داد
ما غرق صد خیالات زان یک عرق حیاییم
❈۳❈
رمز عیان نهان ماند از بیتمیزی ما
گردون گره ندارد ما چشم اگر گشاییم
راهی به سعی تمثال وا شد ولی چه حاصل
آیینه نردبان نیست تا ما ز خود برآییم
❈۴❈
بنیاد عهد هستی زبن بیشترچه باید
در خورد یک تامل خشت در وفاییم
از بیکسی نشستیم پامال سایهٔ خوبش
غمخوار ما دگرکیست بیبال و پر هماییم
❈۵❈
بی نسبتی ازبن بزم بیرون نشاند ما را
بر گوشها گرانیم از بسکه تر صداییم
ترک ادب در این باغ چون ابر بیحیاییست
پرواز میشود آب گر بال میگشاییم
❈۶❈
ای بلبلان دمی چند مفت است شغل اوهام
در بیضه پرفشانیست از آشیان جداییم
رنگ نبسته بر ما بیدادکرد ورنه
دستکه را نگاریم، پای که را حناییم
❈۷❈
گر رنگ گل پرستیم یا جام می به دستیم
اینها جنون عشق است ما بلکه آشناییم
با دل اگر بجوشیم بیدل کجا خروشیم
دود همین سپندیم بانگ همین دراییم
کامنت ها