بیدل دهلوی:بیگانه وضعیم یا آشناییم ما نیستیم اوست او نیست ماییم
❈۱❈
بیگانه وضعیم یا آشناییم
ما نیستیم اوست او نیست ماییم
پنهانتر از بو در ساز رنگیم
عریانتر از رنگ زیر قباییم
❈۲❈
پیدا نگشتیم خود را چه پوشیم
پنهان نبودیم تا وا نماییم
پیش که نالیم داد از که خواهیم
عمریست با خوبش از خود جداییم
❈۳❈
هر سو گذشتیم پیدا نگشتیم
رفتار عمریم بینفش پاییم
این کعبه و دیر تا حشر باقیست
ما یک دو دم بیش دیگر کجاییم
❈۴❈
تنگی فشردهست صحرای امکان
راهی نداربم دل میگشاییم
نفی دویی بود علم تعین
تا خاک گشتیم گفتیم لاییم
❈۵❈
فکر دویی چیست ما و تویی کیست
آیینهای نیست ما خود نماییم
سیر دو عالم کردیم لیکن
جایی نرفتیم کز خود برآییم
❈۶❈
گر بحر جوشید، ور قطره بالید
ما را نفهمید جز ما که ماییم
اظهار هر چند غیر از عرق نیست
در پیش بیدل آب بقاییم
کامنت ها