گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

بیدل دهلوی:گر به‌این وحشت‌دهدگرد جنون‌سامان ما تا سحرگشتن‌گریبان می‌درد عریان ما

❈۱❈
گر به‌این وحشت‌دهدگرد جنون‌سامان ما تا سحرگشتن‌گریبان می‌درد عریان ما
فیض‌ها می‌جوشد از خاک بهار بیخودی صبح‌فرش است ازشکست رنگ در بستان‌ما
❈۲❈
در تماشایت به رنگ شمع هرجا می‌رویم دیدهٔ ما یک‌قدم پیش است از مژگان ما
محوگردیدن علاج ضطراب دل نکرد ازتحیرسربه شریک موج شدتوفان ما
❈۳❈
از شهادت انتظاران بساط حیرتیم زخمها واماندن چشم است در میدان ما
منزل مقصود گام اول افتادگی‌ست همچواشک ای‌کاش لغزیدن‌شود جولان ما
❈۴❈
دور جامی زین چمن چون‌گل نصیب ما نشد رنگ ناگردیده‌، آخر می‌شود دوران ما
سوخت پیش از ما درین محفل چراغ انتظار دیدهٔ یعقوب نایاب است درکنعان ما
❈۵❈
مطرب ساز تظلم پرده‌دار خوی‌کیست شعله می‌پوشد جهان از نالهٔ عریان ما
هستی موهوم غیر از نفی اثباتی نداشت رفتن ماگرد پیداکرد از دامان ما
❈۶❈
چشم تابرهم زنم اشکی به‌خون غلتیده است بسمل ایجاد است بیدل جنبش مژگان ما

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۲۳۹

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

ایوب آگاه
2015-01-23T13:21:15
بیت چهارم به این شکل صحیح است:محو گردیدن علاج اضطراب دل نکرداز تحیر سر به سر یک موج شد توفان ما