بیدل دهلوی:وارستگی ز حسن دگر میدهد نشان عالم غبار دامن نازیست پر فشان
❈۱❈
وارستگی ز حسن دگر میدهد نشان
عالم غبار دامن نازیست پر فشان
مردیم و همچنان خم و پیچ هوس بجاست
از سوختن نرفت برون تاب ریسمان
❈۲❈
بر ظلم چیدهاند کجان دستگاه عمر
دارد ز تیر آمد و رفت نفس کمان
بیمغز جز شکست ز دولت نمیکشد
ازسایهٔ هما چه برد بهره استخوان
❈۳❈
دل محو غفلت و نفسی در میانه نیست
من مردهام بهخواب و زخود رفتهکاروان
ضعفم رسانده است به جایی که چون صدا
آیینه هم نداد ز تمثال من نشان
❈۴❈
هستی به غیرپردهٔ روی فنا نبود
روشن شد این متاع به برچیدن دکان
عاشق کجا و آرزوی خانمان کجا
پروانه درکمین فنا دارد آشیان
❈۵❈
پرواز بندگی به خدایی نمیرسد
ای خاک، خاک باش، بلند است آسمان
نومیدم آنقدر که اگر بسملم کنند
رنگ شکسته میشود از خون من روان
❈۶❈
آوارهٔ سراب شعوریم و چاره نیست
ای بیخودی قدم زن و ما را به ما رسان
از درد عشق شکوهٔ اهل هوس بجاست
بیدل ز شعله هیزم تر نیست بیفغان
کامنت ها