بیدل دهلوی:تا کی غرور انجمن آرایی زبان گردن مکش چو شمع به رعنایی زبان
❈۱❈
تا کی غرور انجمن آرایی زبان
گردن مکش چو شمع به رعنایی زبان
خارج نوای ساز نفس چند زیستن
بر دل مبند تهمت رسوایی زبان
❈۲❈
رمزی که درس مکتب آرام خامشیست
نشکافت جستجوی معمایی زبان
پرواز آرمیدگی از بال میبرد
ازگفتگو مخواه شکیبایی زبان
❈۳❈
خونین دلان به دیده ی تر گفتگو کنند
محتاج نیست شیشه بهگویایی زبان
دندان شکستگوهرکارش درستی است
نرمی همان حصار توانایی زبان
❈۴❈
در محفل شعور بلایی نیافتیم
جانکاهتر ز صحبت غوغایی زبان
ای سست حرف ضبط نفسکنکه همچو شمع
میدارد ازگداز تو مینایی زبان
❈۵❈
هست از حباب و موج دلیلی که بحر هم
سر میدهد به باد سبکپایی زبان
اهل سخن غریب جهان حقیقتند
بایدگریست بر غم تنهایی زبان
❈۶❈
هستیم بیدل از نسق دلفریب نظم
حیرت نگاه قافیه پیمایی زبان
کامنت ها