گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

بیدل دهلوی:ای حاجتت دلیل به ادبار زیستن عزت‌ کجاست تا نتوان خوار زیستن

❈۱❈
ای حاجتت دلیل به ادبار زیستن عزت‌ کجاست تا نتوان خوار زیستن
اندیشه‌ای که در چه خیال اوفتاده‌ای مجبور مرگ و دعوی مختار زیستن
❈۲❈
تاکی زخلق پرده به رو افکنی چو خضر مردن به از خجالت بسیار زیستن
در بارگاه یأس ادب اختراع ماست بیخوابی و به سایهٔ دیوار زیستن
❈۳❈
غفلت زداست پرتو اندیشهٔ کریم حیفست یاد عهد و گنهکار زیستن
گل اگر گرد رکاب تو نشد معذور است چکند پا به حنایی که ندارد رفتن
❈۴❈
الفت آه مسقیم در دل ساخت مرا دارد این خانه هوایی که ندارد رفتن
بیدل آن‌کیست‌که با سیل خرامش امروز همچو دل نیست بنایی ‌که ندارد رفتن

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۲۴۱۲

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

محمد طاها کوشان mkushantaha@yahoo.com
2020-02-09T00:02:15
این غزل باید کامل شود . همچنان پنج غزل بعدی تا به قطعن کنار گذاشته شده1- ایخواجه خودستائی اقبال سر مکند2-ای رنگ طرب باخته، خون در طبقی کن3- ای عجز سجده کار، طلب کن زمن جبین4- ای هرزه درا ناله به لب دزد، گره کن5- باز چون جاده به پایی که ندارد رفتن./ راید کامل تایپ شود.
زهرا
2019-06-18T00:56:30
ادامه غزل از بیت ششم چنین است:بی امتیاز بودنت از مرگ برتر استتا کی به قید سکته چو بیمار زیستنبی دوست، عمرهاست در آتش نشسته ایمبا این تعب نبود سزاوار، زیستنذلت کش هزار خیالیم و چاره نیستلعنت به وضع دور ز دلدار زیستنآخر به مرگ زاغ و زغن کشته خلق رادر جست و جوی لقمه مردار زیستناز درد ناقبولی وضع نفس مپرسبر دل گران شدم ز سبکبار زیستنبا داغ و اشک و آه به سر می برم چو شمعخوش داردَم به این همه آزار، زیستنبیدل، من از وجود و عدم کردم انتخاببی اختیار مردن و ناچار زیستن
م.حیران
2019-03-02T16:52:33
از بیت ششم شعر دیگری با این شعر خلط شده است لطفا اصلاح بفرمایید
احمدآرام نژاد
2020-10-18T02:19:47
بادرود میشود در یک غزل زیستن بارفتن قافیه شود؟؟؟!!!