گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

بیدل دهلوی:می‌روم هر جا به ذوق عافیت اندوختن همچو شمعم زاد راهی نیست غیر از سوختن

❈۱❈
می‌روم هر جا به ذوق عافیت اندوختن همچو شمعم زاد راهی نیست غیر از سوختن
زخم دل از چاره‌ جوییهای ما بی‌پرده شد این گریبان سخت رسوایی کشید از دوختن
❈۲❈
شعله گر ساغر زند از پهلوی خار و خس است بیش ازین روی سیه نتوان به ظلم افروختن
این چمن‌گر حاصلی دارد همان دست تهی‌ست تا به کی چون غنچه خواهی رنگ و بو اندوختن
❈۳❈
دل اگر ارزد به داغی مفت سودای وفاست یوسف ما منفعل می‌گردد از نفروختن
جاده‌گر پیچد به خویش آیینه‌دار منزل است می‌کند شمع بساط دل نفس را سوختن
❈۴❈
تار و پود هستی ما نیست بی پیوند خاک خرقهٔ صبحیم بر ما چشم نتوان دوختن
اضطرابم عالمی را کرد پامال غبار خاک مجنون را نمی‌بایست وجد آموختن
❈۵❈
بی‌تو باید سوخت بیدل را به هررنگی ‌که هست داغ دل ‌گر نیست آتش می‌توان افروختن

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۲۴۱۵

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها