گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

بیدل دهلوی:گر به این ساز است دور از وصل جانان زبستن زنده‌ام من‌ هم به آن ننگی ‌که نتوان زبستن

❈۱❈
گر به این ساز است دور از وصل جانان زبستن زنده‌ام من‌ هم به آن ننگی ‌که نتوان زبستن
انفعالم می‌کشد از سخت جانیها مپرس کاش باشد بی‌رخت چون مرگم آسان زیستن
❈۲❈
موج‌گهر نیستم زندانی خویشم چرا سر به جیبم خاک‌کرد این بامدادان زبستن
چشم زخم خودنمایی را نمی‌باشد علاج ای شرر باید همان در سنگ پنهان زیستن
❈۳❈
از وطن دوری و غربت هم ‌گوارای تو نیست چند خواهی ‌این چنین‌ای خانه ویران زیستن
یک دودم‌کم نیست خجلت مایگیهای نفس چون سحر زین بیش نتوان سست پیمان زیستن
❈۴❈
هم چو شمع از عشرت این انجمن غافل مباش گل به سر می‌خواهد آتش در گریبان زیستن
سرگذشت عالم آیینه از دیدار پرس جلوه غافل نیست از اسباب حیران زبستن
❈۵❈
کسوت مرگم نقاب غفلت دیدار نیست در کفن دارد نگاه پیر کنعان زیستن
نعمت الوان دنیا نیست در خورد تمیز بی‌خس جاوید باید جوع دندان زبستن
❈۶❈
گر قناعت قطره آبی چون‌گهر سامان‌کند می‌توان صد سال بی‌اندیشهٔ نان زیستن
خواجه‌کاری‌کن‌که درگیرد چراغ شهرتت حیف دنیا دار و پنهانتر ز شیطان زیستن
❈۷❈
سر به پای یکدگر چون سبحه باید بود و بس اینقدر می‌خواهد آیین مسلمان زیستن
ما وطن آوارگان را غربتی در کار نیست موج ناچار است در بحر از پریشان زیستن
❈۸❈
بزم امکانست بیدل غافل از مردن مباش خضر اگر باشی در اینجا نیست امکان زیستن

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۲۴۲۰

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

داکتر ق. مصلح بدخشانی
2016-08-31T08:15:31
مؤرخین و تذکره نویسان در مورد زادگاه موطن اصلی ابوالمعانی بیدل اتفاق نظر ندارند. غالب آنانیکه با هندوستان به حیث موطن اصلی بیدل مخالف اند، برلاس بدخشان را زادگاه و وطن اصلی بیدل میدانند. به هر حال در سروده های بیدل، اینکه او در هند غریب است و از دوری از موطن اصلی اش شکوه ها دارد به وفور پیداست. مثلیکه در این سروده از زبان خود بیدل میشنویم یا میخوانیم ، داوری بر شماست:از وطن دوری و غربت هم ‌گوارای تو نیستچند خواهی ‌این چنین‌ ای خانه ویران زیستنوما وطن آوارگان را غربتی در کار نیستموج ناچار است در بحر از پریشان زیستن
گلشن ابرار
2016-08-31T13:49:33
آقای داکتر عزیز. وطن مد نظر بیدل، سرای آخرت و دار عافیت است نه این دنیا. در ضمن وطن دنیوی چندان اهمیتی ندارد ولی برای خاطر شما عرض می کنم که بیدل دهلوی اصالتا شیرازی است.