بیدل دهلوی:یاد ابروی کجی زد به دل ما ناخن موج شد بهر جگرکاری دریا ناخن
❈۱❈
یاد ابروی کجی زد به دل ما ناخن
موج شد بهر جگرکاری دریا ناخن
سعی تردستی منعم چقدر پُر زور است
میشکافد جگر سنگ در این جا ناخن
❈۲❈
غنچهای نیست که اوراق گلش در بر نیست
هر گره راست به صد رنگ مهیا ناخن
صورت قد دوتا حل معمای فناست
عقده بازست کنون کردهام انشا ناخن
❈۳❈
بیتمیزان همه جا قابل بیرون درند
برکنارست ز هنگامهٔ اعضا ناخن
خودسریها چقدر هرزه تلاش است اینجا
میرود رو به هوا با سر بی پا ناخن
❈۴❈
بی حسی بسکه در ین شوره زمین کاشتهاند
موی و دندان دمد از پیکر ما یا ناخن
خلق بیکار ز بس شیفتهٔ سر خاریست
همچو انگشت نشاندهست بهسرها ناخن
❈۵❈
گره رشته دگر عقدهٔ معنی دگر است
چه خیال است کند حل معما ناخن
موج این بحر فروماندهٔ وضع گهر است
نیست دل بستهٔ کاری که کند وا ناخن
❈۶❈
غافل از نشو و نما نیست کمین آفات
سربریدن نکند قطع وفا با ناخن
جوهر کارگشایی علم احسانهاست
میکند دست بلند از همه بالا ناخن
❈۷❈
بیدل از دولت دونان بهتغافل بگذر
هیچ نگشاید اگر سرکشد از پا ناخن
کامنت ها