گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

بیدل دهلوی:به وهم این و آن خون شد دل غفلت‌پرست من وگرنه همچو صحرا دامن خود داشت دست من

❈۱❈
به وهم این و آن خون شد دل غفلت‌پرست من وگرنه همچو صحرا دامن خود داشت دست من
تحیر در جنون می غلتد از نیرنگ تصویرم ز پرواز نگاه‌کیست یارب رنگ بست من
❈۲❈
سلامت متهم دارد به‌کمظرفی حبابم را محیطی می‌کنم تعمیر اگر بالد شکست من
حریف بیخودیها کیست ‌کز چشم جنون پیما خمستان در سر و پیمانه در دست است مست من
❈۳❈
رفیقان چون نگه رفتند و من چون اشک درخاکم زمینگیر ندامت ماند کوششهای پست من
ز برق آه دارم ناوکی درکیش نومیدی حذر از جرأت ای ظالم‌که پر صاف‌ست شست من
❈۴❈
به این سستی‌ که می‌بینم ز بخت نارسا بیدل کشد نقاش مشکل هم به دامان تو دست من

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۲۵۱۲

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها