بیدل دهلوی:از ما پیام وصل تهیکرد جای ما آخر به ما رسید ز جانان دعای ما
❈۱❈
از ما پیام وصل تهیکرد جای ما
آخر به ما رسید ز جانان دعای ما
موجگهر خجالت جولانکجا برد
از سعی نارسا به سر افتاد پای ما
❈۲❈
با نرگست چه عرض تمنا دهدکسی
دیدیم سرمهایکه نگه شد صدای ما
دامان نازت از چه تغافل شکستهاند
کز ما پر است آینهٔ بیصفای ما
❈۳❈
سرمایهٔ حباب به غیر از محیط چیست
آب توآب ما و هوایت هوای ما
پهلو تهی نمودن دریاست ساز موج
خود را ز خود دم، به در آر از برای ما
❈۴❈
وارستهٔ تعلق زنار و سبحهایم
نیرنگ این دو رشته ندوزد قبای ما
برجسته نیست پلهٔ میزان خامشی
یارب به سنگ سرمه نسنجی صدای ما
❈۵❈
حرف طمع مباد برون آید از لباس
مطلب به خرقه دوخت سئوالگدای ما
گوهر همان برون محیط است درمحیط
با ما چه میکند دل از ما جدای ما
❈۶❈
بیدل به وضع خلق محال است زیستن
بیگانگی اگر نشود آشنای ما
کامنت ها