گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

بیدل دهلوی:ز خودداری نفس می‌زد تب و تاب چراغ من در آتش تاختم چندان‌که شد هموار داغ من

❈۱❈
ز خودداری نفس می‌زد تب و تاب چراغ من در آتش تاختم چندان‌که شد هموار داغ من
سواد عالم اسباب ‌کو صد دشت پردازد تغافل ‌کم فضایی نیست در کنج فراغ من
❈۲❈
گل جمعیت رنگم پریشان ‌کرد ناکامی مگر گرد سرت ‌گردم ‌که بندد دسته باغ من
خیالت در دل هر ذره گم کرده‌ست اجزایم غبار خود شکافد هرکه می‌خواهد سراغ من
❈۳❈
اگر صد سال چون یاقوت خورشیدم به سرتابد نگه در سایهٔ مژگان نخواباند چراغ من
به‌پاس نشئهٔ عجز از تعلق برنمی‌آیم مباد از چیدن دامن بلند افتد دماغ من
به هر بوس و پیامم سرفرود آید چه حرف است این
تو تا نگشوده‌ای لب ‌کج نمی‌گردد ایاغ من
❈۴❈
چه نیرنگ است بیدل برق دیرستان الفت را که من می‌سوزم و بوی تو می‌آید ز داغ من

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۲۵۳۳

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها